Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایمنا»
2024-04-27@05:48:03 GMT

روایت شهیدی که ۱۶ سال پس از شهادت به خانه بازگشت

تاریخ انتشار: ۱ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۳۹۹۸۶۱۳۰

روایت شهیدی که ۱۶ سال پس از شهادت به خانه بازگشت

مثل همیشه، همه چیز ساده و بی‌آلایش است؛ پدر شهیدان ملکی لحن صمیمانه‌ای دارد و مادر از فراق فرزندانش مو سپید کرده، اما همچنان خوش ذوق است و لبخندی شیرین بر لب دارد؛ او مادری است که بغضش را فرو می‌خورد، چراکه فرزندانش را در راه آزادی به وطن تقدیم کرده است.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، برای ساعت ۹ صبح با آقای ملکی قرار مصاحبه گذاشته بودم، نرسیده به سه‌راه سیمین، بعد از پل عابر پیاده شهیدان محمود و مهدی ملکی، کوچه شهید اردکانی؛ تا آن لحظه و قبل از ملاقات با خانواده شهیدان ملکی نمی‌دانستم، قرار است، چه چیزی پیش آید یا باید دقیقاً چه بگویم یا بپرسم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

درواقع هیچ ذهنیتی نداشتم، اما مثل همیشه خودم را برای یک گفت‌وگوی شیرین آماده کرده بودم، چراکه هم‌صحبتی با خانواده شهدا به‌ویژه پدران و مادران آن‌ها لذت‌بخش است و آن‌ها همیشه خاطرات و صحبت‌های بسیار جالب و شنیدنی دارند.

این هفته نوبت به معرفی شهدای شاخص منطقه ۵ شهرداری اصفهان و دیدار با خانواده معظم شهیدان ملکی از اهالی این منطقه رسید؛ مثل همیشه، همه چیز ساده و بی‌آلایش است، از برخورد آقای ملکی در بدو ورود به خانه تا چیدمان سالن و فرش و اتاق؛ او با چهره‌ای مهربان و لبخندی شیرین از ما استقبال و مرا با واژه «دخترم» خطاب می‌کند.

لحن صمیمانه این پدر شهید بسیار به دلم نشست و برای هم‌صحبتی با او مشتاق‌تر شدم؛ خانم ملکی روی کاناپه در سالن نشسته و چادر گل گلی‌اش را روی پاهایش انداخته است؛ مادربزرگی مهربان و دوست‌داشتنی که فراق فرزندانش او را پیر کرده و درد زانوهایش او را از پا در آورده، اما همچنان خوش ذوق است و لبخندی شیرین بر لب دارد؛ آن‌ها بی‌آنکه چیزی بپرسم، به‌گرمی با من شروع به صحبت کردند و گفت‌وگو از همین‌جا آغاز شد.

آقای ملکی از دوران جوانی‌اش تعریف می‌کند، زمانی که برای سربازی به شهر می‌آید و پس از آن به بهانه دیدار با دوستان قدیمی در اصفهان به جست‌وجوی کار می‌پردازد، سپس در حرفه قنادی پولکی و نبات‌سازی مشغول به کار می‌شود و تا امروز با اینکه بیش از ۸۰ سال سن دارد، همچنان فعالیت خود را حفظ کرده و خستگی و بازنشستگی برایش معنا ندارد.

او پدر دو شهید به نام‌های مهدی و محمود است و فرزند ارشدش نیز به مدت ۵ سال در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل حضور داشته است.

«مهدی ملکی» سال ۶۲ برای حضور در جبهه جنگ عازم کردستان و سپس از آنجا عازم جنوب می‌شود و پس از گذشت یک سال و نیم از حضور او در جبهه‌های نبرد در عملیات بدر در شرق دجله و در حالی‌که ۱۵ سال بیشتر نداشته است به درجه رفیع شهادت نائل می‌شود.

مادر شهید ملکی با بغض می‌گوید: ۱۶ سال طول کشید تا پیکر پسرم به دستمان برسد و طی این سال‌ها فراق و بی‌خبری از او برایم بسیار سخت بود.

خواهر شهید ملکی ادامه می‌دهد: برادر بزرگمان در عملیات بدر همراه مهدی بود و زمانی که دشمن به نیروهای ما پاتک می‌زند، برادرم مهدی و دوستش شهید ابوعطا برای اینکه خط را نگهدارند، همانجا می‌مانند و شهید می‌شوند، در این بین برادر بزرگترم در همین عملیات از ناحیه کمر مجروح و به بیمارستان مشهد اعزام می‌شود.

مهر تأیید برادر بزرگ‌تر بر شهادت برادر کوچک‌تر

این بانوی مهربان که با لحنی آرام و بسیار آهسته صحبت می‌کند، آرامش عجیبی در او و صحبت‌هایش وجود دارد که برایم لذت‌بخش است، او ادامه می‌دهد: طی ۱۶ سالی که چشم به‌راه پیکر مهدی بودیم هر بار که می‌گفتم، شاید او زنده باشد، برادر بزرگم که در عملیات بدر با او همراه و شهادتش را از نزدیک مشاهده کرده بود، با لبخندی بغض‌آلود، شهادت مهدی را تأیید می‌کرد و در اصل خبر شهادت برادرم را ابتدا از او شنیدیم و مطمئن شدیم.

«محمود ملکی» سه سال بعد یعنی سال ۶۵ در حالی‌که ۱۶ سال داشت، عازم جبهه و به فاصله چند ماه در عملیات کربلای ۵ در جنوب به شهادت می‌رسد.

خواهر شهیدان ملکی می‌گوید: در این عملیات نیز برادر بزرگم با محمود همراه بود و همزمان با شهادت او، علیرضا نیز از ناحیه فک مجروح و به بیمارستان شیراز فرستاده می‌شود.

خانم ملکی ادامه می‌دهد: برادر بزرگم از ابتدای جنگ یعنی از سال ۶۰ تا سال ۶۵ به مدت ۵ سال در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل حضور داشت و در عملیات بدر از ناحیه کمر و در عملیات کربلای ۵ از ناحیه فک مجروح و در بیمارستان شیراز بستری می‌شود.

دیدار آخر..

خواهر شهیدان ملکی در مورد دیدار آخر شهید مهدی ملکی با خانواده‌اش می‌گوید: او قبل از اینکه عازم جنوب شود، از کردستان به اصفهان می‌آید و این آخرین دیدار مهدی با پدر و مادر است، پس از این دیدار او اصفهان را به قصد جنوب ترک می‌کند و ۱۶ سال بعد پیکر او دوباره به آغوش خانواده‌اش باز می‌گردد.

پدر شهیدان ملکی از روزهای دور و خاطرات قدیمی می‌گوید، او به‌رغم اینکه روزهای سختی را پشت سر گذاشته است، اما نگاهش پر امید و کلامش قاطع است. در تمام این سال‌ها به سختی تلاش کرده و از انجام هیچ کاری برای آسایش و آرامش فرزندانش دریغ نکرده است.

او از خاطرات دیدار با امام خمینی (ره) در دوران جوانی صحبت می‌کند و زمانی‌که از دو فرزند شهیدش می‌پرسم، در حالی‌که اشک در چشمانش حلقه می‌زند، می‌گوید: مهدی بر حجاب خیلی تاکید داشت و در وصیت نامه‌اش نوشته بود، «خواهرم حجاب تو کوبنده‌تر از خون من است»؛ محمود نیز در وصیت نامه‌اش نوشته بود، «ای مسلمانان خدمت به اسلام قسطی نیست و هر چه که داریم باید در راه اسلام بدهیم، چراکه امام حسین (ع) نیز ۷۲ یار بیشتر نداشت و تمام آن‌ها در راه اسلام شهید شدند.»

خواهر شهیدان ملکی با اشاره به وضعیت موجود و تفاوت نسل‌های گذشته با نسل جوان امروز می‌گوید: برای جوانان امروز باید وقت گذاشت و برای آن‌ها تا جایی که می‌توان هر چقدر هم کم، اما باید هزینه کرد تا در تحصیل و فراگیری مهارت‌ها، استعدادشان به‌درستی کشف و توانمندی آن‌ها در مسیری درست هدف‌گذاری شود، اما تهاجم فرهنگی نسل امروز ما را تهدید می‌کند و باید به این مسئله توجه داشته باشیم که قبل از محیط‌های آموزشی، خانواده مسئول تربیت و رشد فکری کودکان و جوانان خود است.

او ادامه می‌دهد: در گذشته رسانه‌هایی که امروز در دسترس جوانان است، وجود نداشت و از سوی دیگر خانواده‌ها نیز تسلط بیشتری در روند رشد فکری و پرورش فرزندان خود داشتند، اما امروز تعدد و تنوع رسانه‌های مختلف به‌ویژه شبکه‌های اجتماعی سرعت فراگیری را تسریع کرده اما نحوه و گاهاً محتوایی که منتقل می‌شود، نادرست است که خانواده‌ها باید به این موضوع توجه داشته باشند.

به گزارش ایمنا، شهیدان مهدی و محمود ملکی در اصفهان و در خانواده‌ای مذهبی و متدین دیده به جهان گشودند؛ آن‌ها زمانی که مشغول به تحصیل بودند و برای انجام امور فرهنگی در بسیج مدرسه و مسجد محله آموزش‌های لازم را می‌دیدند، در زمان دفاع مقدس خدمت به وطن را وظیفه خود دانسته و با اینکه سن کمی داشتند برای حضور در جبهه‌های حق علیه باطل اعلام آمادگی کردند و روانه میدان نبرد شدند.

مهدی ملکی سال ۶۴ در عملیات بدر به درجه رفیع شهادت نائل شد و پیکر او ۱۶ سال بعد به دست خانواده‌اش رسید.

گزارش از: ریحانه راهپیما

کد خبر 737063

منبع: ایمنا

کلیدواژه: شهر مدیریت شهری کلانشهر شهرداری اصفهان خانواده شهید منطقه 5 شهرداری اصفهان هر هفته با یک منطقه خانواده شهیدان ملکی ديدار با خانواده شهدا شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق عملیات بدر ادامه می دهد شهیدان ملکی خواهر شهید مهدی ملکی ۱۶ سال

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۹۸۶۱۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ختم غائله‌ی شهرنو به روایت شیخ حسین انصاریان/ قسمت ۱

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در آستانه‌ی پیروزی انقلاب یکی از نقاطی که مورد غضب انقلابیون تندرو قرار گرفت و حتی دو هفته پیش از پیروزی قطعی توسط آنان به آتش کشیده شد، شهرنو یا همان محله‌ی بدنام تهران بود. نخستین بار عصر دوشنبه ۹ بهمن ۱۳۵۷ شماری از جوانان تندرو به شهرنو هجوم برده و آن‌جا را به آتش کشیدند، اما ماجرا با ورود ده نفر روحانی در آن مقطع ختم به خیر شد؛ آن‌ها فورا به آتش‌نشانی مراجعه کرده و از ماموران خواستند برای خاموش کردن آتش اقدام کنند. با این حال استخوان شهرنو همچنان لای زخم انقلاب باقی ماند تا نزدیک به دو هفته پس از پیروزی انقلاب.

مرحله‌ی بعدی مواجهه‌ی انقلابیون با شهرنو این بار اما نه سرخود، که به دستور دادستانی وقت صورت گرفت آن هم نزدیک به دو هفته پس از پیروزی انقلاب. روز یک‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۵۸ خیابان‌های اطراف محدوده‌ی شهرنو زیر پوشش حفاظتی پاسداران انقلاب قرار گرفت و در ساعت ۲۲ پاسداران کمیته‌ی منطقه‌ی ۱۲ و چند نفر از اعضای شورای دایره‌ی مبارزه با منکرات، با در دست داشتن حکم دادستانی با بولدوزرهای شهرداری دیوارهای شهرنو را تخریب کردند.. فردای آن روز کیهان در پی اعلام این خبر نوشت: «قرار است جای خانه‌ها، مغازه‌ها و اماکن قلعه شهرنو که کار تخریب آن ظرف چند روز آینده پایان می‌گیرد، به‌زودی در زمین آن بازار اسلامی،‌ مسجد، مدرسه و پارک ایجاد شود.» یکی از مسئولان شورای دایره‌ی مبارزه با منکرات نیز در رابطه با این موضوع به خبرنگار شهری کیهان گفت: «دایره‌ی مبارزه با منکرات کار خود را از چهار ماه پیش با حکم دادستان انقلاب اسلامی آغاز کرد و خط اصلی عمل‌کرد این شورا مبارزه‌ی پی‌گیر در جهت ریشه‌کن کردن فساد و فحشا در سراسر کشور می‌باشد.»

نماینده‌ی دادستان برای حل این مسئله، شیخ حسین انصاریان بود. ایشان در گفت‌وگویی که با بخش تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی در پاییز ۷۸ انجام داده جزئیات این ماجرا را توضیح داده است. مرکز اسناد انقلاب اسلامی به‌تازگی ویدیوی قسمت نخست این بخش از سخنان او را در کانال تلگرامی خود قرار داده که متن آن به این شرح است:

انصاریان: یک بار مردم حمله کردند آن‌جا را آتش زدند. کار افراطی هم صحیح نیست هم این‌که آقای طالقانی خیلی از این عمل ناراحت شد و در یک سخنرانی‌اش خیلی حمله کرد به آن‌هایی که این کار را کردند. من اول فرستادم شهرنو آمار گرفتم؛ ۱.۱۲۰ خانه در ۸۰ هزار متر ساختمان در آن‌جا وجود داشت؛ یک طبقه و دو طبقه، تمام این خانه‌ها مرکز فحشا بود. خیلی نرم باها آن‌ها صحبت، و همه‌ی خانه‌ها را قیمت‌گذاری کردیم. خانه‌ها را به ما واگذار کردند ولی به نام من در محضر نوشتند که وکیل آقای قدوسی (دادستان کل انقلاب اسلامی) بودم. من امضا می‌کردم و پول‌شان را هم نقد می‌دادم.

[مصاحبه‌کننده] مقاومتی نکردند؟

انصاریان: اغلب‌شان نه، چون پیرمرد هم شده بودند، پشیمان هم شده بودند. با آن‌ها برای توبه کردن هم صحبت می‌کردیم. خیلی‌هایشان هم گریه می‌کردند و با کمال رضایت... حتی بعضی‌ها پول خانه‌های‌شان را نگرفتند، گفتند حالا که شما می‌خواهید یک کار خدایی کنید ما سند را به نام‌تا می‌زنیم می‌رویم.

۲۵۹۵۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1898958

دیگر خبرها

  • نیم نگاهی به زندگی شهید محمد سهرابی‌ثانی
  • آتش و فراموشی؛ روایت استاد فلسطینی از زندگی خانواده او در غزه
  • چراغ سبز قایدی برای بازگشت به استقلال
  • یک خبرنگار دیگر در غزه شهید شد/ شهادت ۱۴۱ خبرنگار از آغاز جنگ
  • حماس: تحت فشار آمریکا توافق نمی‌کنیم
  • ۲۰۲ روز جنگ غزه به روایت آمار و ارقام
  • مراسم گرامیداشت شهید منتظر قائم و شهدای مدافع امنیت در یزد
  • شهادت یک خبرنگار دیگر فلسطینی در بمباران خانه‌اش در غزه
  • فریادهای خاموش: روایت‌های ناگفته از حمله به نورشمس | گزارش تصویری
  • ختم غائله‌ی شهرنو به روایت شیخ حسین انصاریان/ قسمت ۱